ترت مرت. زیر و زبر. تاخت و تاراج. پراکنده. پریشان، بزیان آمده، نقصان رسیده. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) : از صرصر فنا همه گشتند تار و مار وز تندباد قهر اجل جمله خند و تند. شمس فخری
ترت مرت. زیر و زبر. تاخت و تاراج. پراکنده. پریشان، بزیان آمده، نقصان رسیده. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) : از صرصر فنا همه گشتند تار و مار وز تندباد قهر اجل جمله خند و تند. شمس فخری
از قبیل توابعند یعنی خراب و ویران و کنده شده. (فرهنگ رشیدی) : کدام باره که نفکند زنده پیل تو شاه کنون رسوم دیار است و کندومند اطلال. عنصری (دیوان چ قریب ص 204). رجوع به کندمند شود
از قبیل توابعند یعنی خراب و ویران و کنده شده. (فرهنگ رشیدی) : کدام باره که نفکند زنده پیل تو شاه کنون رسوم دیار است و کندومند اطلال. عنصری (دیوان چ قریب ص 204). رجوع به کندمند شود